جاماندہ ایم

جاماندہ ایم

و حوصلہ ی

شرح قصہ نیست ...

+چه سخت میگذرد××

Tel:@Takhribchi1

امروز حدود یک ماه است که در محاصره ایم

امروز حدود یک ماه است که در محاصره هستیم

امروز حدود یک ماه است که شیاطین محاصره مان کردند

امروز حدود یک ماه است که دلتنگی امانمان را بریده

اینجا دیگر خبری از شلمچه و هویزه و طلائیه نیست

 

اینجا دیگر نمیشود هر وقت دلمان گرفت با شهدا درد و دل کنیم و لوای آرامش را بر دست بگیریم

اینجا دلتنگی هایمان خدایی نیست همه اش بوی منجلاب دنیا را میدهد

 

اینجا تخت هایمان سفت و پتو هایمان قدیمی نیست اما تا دلت بخواهد ما را میبرد به خواب غفلت

اینجا دیگر دلخوشیمان چفیه و تسبیح نیست...

 

اینجا تا دلت بخواهد شیطان فتنه چینی میکند برای گرفتن حال معنویمان

اینجا دیگر شلمچه نیست که هر وقت دلمان از اعمالمان گرفت در تاریکی شب گوشه ای نشسته و چفیه بر سر اشک بریزیم و الهی العفو بگوییم

 

اینجا دیگر بوی خدا نمی آیداینجا همه اش دغدغه  دنیاییست...

اینجا قول و قرار هایمان را میگذاریم در صندوقچه ای مخروبه و فراموش میکنیم هر آنچه که قول داده بودیم شهدا را

 

اینجا طلائیه نیست که دم غروب حالمان خدایی شود و تمام راه را تا حسینیه اشک ریزان نجوا کنان قدم بر داریم...

 

اینجا مردم حال و هوای چادر خاکی مادر ندارند...

اینجا اگر دلت گرفت و خواستی در هیابان ها قدم بزنی بیشتر دلت میگیرد...

میبینی ادم هایی را که انقدر غرق شده اند که حواسشان نیست روزگاری با شهدا قول و قراری داشتیم

حواسمان نیست مهدی فاطمه(س)

نیمه شب اشک میریزد از اعممالمان...

 

سنگینی نگاه هایی را میبینی که تو را هم چون عتیقه می نگردند

و بیشتر و بیشتر دلت میگیرد...

 

فکر اینکه روزی تو هم کاملا غرق دنیا شوی حالت را بدتر میکند...

اینجا دیگر طلائیه نیست!

اینجا دیگر شلمچه نیست!

اینجا دیگر هویزه نیست!

اینجا فکه و دو کوهه نیست...

اینجا یکماه است که در محاصره هستیم...

 

+شاید دعا و اشک بعد از نماز با چفیه هایی که هنوز بوی سرزمین شهدا میدهند کمی قلبمان را تسکین دهد....

+دعا کنید واسمون!!

باران تویی ! به خاک من بزن

باز هوای شمال...
باز باران..
اما این بار نه با ترانه ...
که اشک آسمان به روی گونه های زمین جاریست
ودلی در این حوالی باز به یاد تو می تپد....
فرمانده دلها!
در خان طومان غوغایی ست...
ودر دل من هم غوغایی شدیدتر از غوغای خان طومان...
برای دیدنت دانه های باران را می شمارم...
قطره قطره....

باران تویی !
به خاک من بزن ....

......................................

+یادت می آید؟ آن روز ها هم باران می زد!!

+...

بیایم تا محرم بس کنیم

 

جوان

شنیده ام که این روزها حال و هوای سوریه دلت را زیر و رو کرده

 

از دلت تنگی هایت بر روی صفحه ی کاغذ شنیده بودی...

دلنوشت های زینبی ات را خوانده ام

امااااااااااااااا

آنلاین که میشوی هشدارها را جدی بگیر

عکس پروفایلش را که دیدی

انگشتانت را برای تایپ به تبعید ببر...

مبادا پروفایل نامحرم را مجوز ورود بدانی

هرچند که عکسش

چادر خاکی کوچه های مدینه باشد

برادرم...

خواهرم...

آرزوی شهادت را با نامحرم قسمت نکن

آری...

دردودل کردن تو را امیدوار میکند...

 

اما یادت نرود این گفتوگو تو را از خاک حلب و شام به سواحل آنتالیا میکشاند...

رفته رفته آرزوی شهادتت به رابطه پنهانی تبدیل میشود

اندک اندک جای عکس دوست شهید ، عکس نامحرم جایگزین میشود

طرز فکرت عوض میشود

تا جایی که میگویی:"سوریه برای خودشان ما در داخل دفاع خواهیم کرد اگر دفاعی در کار باشد..."

زمانه خوبیست.

ظاهرسازی حرفه ای.

باطن سازی آماتور.

#پسر+ریش+شلوار پارچه ای + یقه آخوندی

# دختر + چادری + سربه زیر + روسری انواع طرح ها

 

.............اما...؟................

 

کامنت میزاریم اونایی که هرشب اندرزگو میرن دور دور همچین تیکه هایی به هم نمیندازن.

راستی از این ور اونور هم داریم

ایشالله شهادتتون برادر

التماس دعا خواهر

 

بیایم تا محرم بس کنیم.

بیایم تا محرم کم تر فکر کنیم بقیه گوشاشون درازه.

بیایم تا محرم کم تر خودمونو گول بزنیم.

بیایم تا محرم یه ذره مهربون تر باشیم کم تر به هم تو خیابون و پشت فرمون بپریم

بیایم تا محرم کم تر ادا در بیاریم.

اینترنت را وسیله جنگ بدانیم

اینترنت وسیله شهرت ندونیم.

...................................................

+متن ازاینستاگرام پیج

_pelak__

و

___.bi.pelak. __

خ و د

گاهی

فقط گاهی

که نامش همیشه است!

سهمگین ترین تبرها را

خودمان

به ریشه خودمان میزنیم...

 

نه...بگذار اصلاح کنم

اول شخص مفرد باید بنویسم...

سهمگین ترین تبرها را

خودم

به ریشه خودم میزنم...

 

آخ

چه بساطی شده این

خ و د

میسوزاند

همه ام را...

و از پسش

بوی یک غریب می آید...

 

مرهمی باید بر تن شلاق خورده مان

مرهمی باید...

 

الیک یا ربی نصبت وجهی

و الیک یا ربی مددت یدی

فبعزتک استجب لی دعائی

وبلغنی منای

وبلغنی منای

وبلغنی منای

 

و..برسان به آرزویم...

نفســـم درد میکند

کوچه پس کوچه ی این شهر

پر از تنهاﻳﻲ اﺳﺖ...

 

آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو

 

جانِ من زود بیا...

.................

خوابــم نمے بَرد

نفســـم درد میکند

 

اے هق هق شبانه ے من

ساعتے درنگ ...

+اللهم عجل لولیک الفرج

+شبهای بی بلبا

+دعا کنید!خیلی محتاجیم

معبرے به سوے سعادت

قانون پایستگے

احوالم خوب پا برجاست !

دردهایم از بین نمے‌روند ؛

فقط ، از نوعے به نوع دیگر تبدیل مے‌شوند !

درد دورے...درد دلتنگے ...

ڪاش هنوز بچه‌هاےتخریب بودند و از میان این همه مین ضد معنویت !

معبرے به سوے سعادت ؛

به سوےخدابرایمان مے‌گشودند ...

چه خیال خامے !

براے من ڪه پر پرواز ندارم ؛

رسیدن به تو !ڪه آن همه بالایے ...

...اے شهید ...

.......

+بلبا

+حاجی

+آسد مجتبی

+جهاد

+داش علی

+زینب

+عمو

صدامو میشنوید ؟؟؟!!

پست موقت

آخه ادم الان سرما میخوره!!

اونم الان که بنده کنکور دارمو به کوب دارم میخونم؟؟!!

اونم الان که دوتا عروسی در پیش داریم؟!!!

اونم الان که میخوایم بریم مسافرت؟!!

دعا کنید خوب شم!!

 ..

راستی برد همشهری هامون تو المپیک رو تبریک میگم

حسن یزدانی و کمیل قاسمی

اینجا ما خواب نداشتیم که

یکسره بودیم بیرون شب

اونم از داماد بنده که به خاطر کشتی هم شهری هاش دو روز مرخصی گرفت! !

معلم زبان ما هم نیم ساعت زودتر برای کشتی کلاسو تعطیل کرد!!

رضا یزدانی هم لایق طلا بود ولی داوران....