یه روز عباس اومد پیشم گفت میخوام ازدواج کنم گفتم باکی ؟
گفت با دختر عموم
بهش گفتم تا حالا دیدیش و باهاش صحبت کردی که ببینی اخلاقش چطوریه ؟
با لبخند گفت : حاجی من تا حالا چهره اش را ندیدم چه برسه به اخلاقش
عباس خیلی با حیا بود اون حتی به دختر عموش نگاه نکرده بود تا وقتی نامزد کرد .
اولین دختری که دیده بود همسرش بود .
+آیا ما نیز اینگونه ایم؟